آرایشگاهِ صلواتی
بنده خدا «سید تقی»!
دلم نیومد این اولِ سالی، این عکس رو نذارم!
موضوع چیه؟
بنده خدا «سید تقی»! اسیرِ قیچی و شونهی «حسینِ قنبر» شده! دیگران هم دور گرفتند و مثلِ همیشه معرکهای پیدا کردند برای انرژی گرفتن!!
1) آن که نُقلِ مجلسه، شهید «سید تقی حسینی»ست: "یه لحظه فرصت بدین من کمرم رو راست کنم؛ خسته شدم بابا!"
2) آن که اصلِ همهی این فتنههاست و ریش و قیچی دستشه، حسین قنبره، بعدها که این جمع به سلامتی همه شهید شدند، او شد فرماندهی گردان. (البته الحق و الانصاف فرماندهی بهش میومد)
3) آن که رو سرِ سید تقی ایستاده، شهید رضا شعبانیست؛ (اون هم از اون فتنهها بود!) برادرِ شهید حمید که خودشم تو «بدر» رفت پیشِ داداشش.
4) این دو تا که اورکتِ آمریکائی تنشونه و کلاهِ بوقی رو سرِشون! اولی از راست، شهید «مهدی علیمردانه» دومی هم شهید «مجید رحیمیان»
5) پنجمین نفر هم(البته ششمین نفر!) شهید «حسین شاطری»ست همون که عکسِ امام رو سینهشه و با دست اشاره کرده به سید تقی. بچهها یادتون باشه از حسینِ شاطری تو خطِّ شلمچه براتون بگم که چطور مقابلِ پاتکِ عراقیها ایستاد و چطور به شهادت رسید.
... حواسمون نیست این اولِ سالی زدیم تو خطِّ رفقای شهیدمون ... شما حلال بفرمائید!
- ۹۴/۰۱/۰۱